خیلی وقت بود منتظر بودم تا بازم به این روزها برسم و خدا رو شکر که باز هم زنده بودم و به امید خودش بتونم عرض بندگی خودم رو اعلام کنم
تا اونجایی که یادم میاد با شروع ماه محرم همه میرن بساط طبل و تکیه خود رو به راه می کنن و دیگه خیلی به ارباب ارادت نشون بِدَن و ناپرهیزی کنن، دیگه تا شام عاشورا و نهایتاً یکی دو روز بعدش هستن و دیگه توکل به خدا که بقیش رو خود ارباب درست می کنه.
ولی متاسفانه یادمون میره که اگه خدایی ناکرده یکی از اقوام به رحمت خدا بره تا چهل روز حداقل دور و اطرافشون می گردیم و همش به فکریم که یه جوری این خانواده رو یاری بدیم.
اونقدر خودم رو مشغول مادیات کرده بودم که نزدیک بود خودم هم یادم بره که نذر هر سالم چیه و چه تاریخیه.
عادت ندارم با کلمات بازی کنم برای همین هم فقط از قول عزیزی می گم:
بازم رسید ماه غربت زینب (س) و ماه دردانه ابی عبدا... (ع)
و این دو بیت که همیشه جلوی چشمم بوده و هست
من کیستم رسول خدا را سلاله ام
اندر حریم زاده زهرا(س) غزاله ام
نامم رقیه(س) دختر سلطان کربلا
باب الحوائجم به خدا گر سه ساله ام
اگر لایق باشیم میزبان قدوم شما در بیت الرقیه(س) به یاد مرحوم علی اکبر سلیمانی هستیم.
آدرس: خیابان وحدت اسلامی روبروی اداره آگاهی کوچه شهید پهلوان حسن(مسجد قندی) کوچه عنصری بیت الرقیه(س)
علامت هیئت : پرچم رقیه جان سرکوچه
خادمین حضرت رقیه (س)
به کجا چنین شتابان....